جریان سید حلّاوی و پیغام امام زمان برای او
در کتاب زیبای مجالس حضرت مهدی سلام الله علیه صفحه 109 داستانی آمده از شاعری به نام سید حلاوی که از رنج ها و غم های شیعیان به محضر امام زمان گلایه میکند و آن حضرت در پیغامی جانسوز جواب آن شاعر را میدهند :
سید حلاوی یک قصیده شکواییهای ساخت که در آن به امام زمان عجلاللهفرجه شکایتها داشت، با این مضمون:
یابن العسکری کجا هستید؟ شیعیان شما را آزار میکنند. فلان دسته از شیعیانت گرفتار شدهاند و دچار رنج و شکنجه و بلا و محنت هستند. در این اشعار بلاهای که بر شیعیان مختلف رخ داده است به نظم کشیده شده است.
این اشعار را این طرف و آن طرف در دو سه جلسه خوانده بود. یکی دو نفر از اوتاد (اشخاصی که عموما در کنار حضرت مهدی در حال خدمت گذاری هستند) نجف در عالم رؤیا به حضور مبارک حضرت بقیةالله سلاماللهعلیه شرفیاب شدند.
حضرت به آنها فرمودند: بروید به سید بگویید: سید! اینقدر دل من را مسوزان، اینقدر سینه مرا کباب مکن، اینقدر ناراحتی شیعه را به گوشم مرسان، من از شنیدن آن متاثر می شوم...
” لَیْسَ الْاَمْر بِیَدی “ سید! کار به دست من نیست، به دست خداست. دعا کنید خدا فرج مرا برساند تا شیعیانم را از این شکنجهها نجات دهم.
______
پ.ن: قربان محبتت یا بقیة الله، قربان آقاییت ای پدر مهربان، ما فکر میکنیم که شما مشکلات و غم های ما را نمیبینید و راحت به زندگی خود در غیبت کبری به ادامه میدهید!!
خدایا! به سوز سینه امام حسین (ع)، به سوز سینه خواهر و دختران یتیمش، همین ساعت درد و غم و سختی های شیعه را با ظهور آن حضرت خاتمه عنایت بفرما..!