(یادِ امام زمــان... )

او رانده شده از وطن است که خون پدر و نیاکانش بر زمین مانده. (الوتر الموتور)

کانال تلگرام بلاگ
اینستاگرام اِلتجا

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان زیبا امام زمانی» ثبت شده است

امام زمان و تعلیم استخاره به مرحوم نجفی مرعشی

تصویر بزرگان دین- آیت الله مرعشی نجفی-تشرف یافتگان

ده توصیه امام عصر سلام الله علیه به مرحوم مرعشی نجفی


از تشرفات مرحوم نجفی مرعشی  که به تشرفات مرعشیه معروفند، تشرفی به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف است که در آن توصیه هایی از طرف امام عصر سلام الله علیه ذکر میگردد؛

در ایام تحصیل علوم دینی و فقه اهل بیت علیم السّلام در نجف اشرف، شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیه اللّه الاعظم داشتم. با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم به این نیت که جمال آقا صاحب الامر علیه السّلام را زیارت و به فوز بزرگ نائل شوم.

ادامه مطلب ...
۲۱ مرداد ۹۶ ، ۰۹:۰۰ ۲۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰

داستانی از کتاب سیاحت غرب

برهوت و عالم برزخ

داستانی شنیدنی از سیاحت غرب درباره امام زمان سلام الله علیه

مرحوم نجفی قوچانی نویسنده‌ی سیاحت غرب که این کتاب را در خصوص سیر و سیاحت ارواح نیکوکاران و زشت‌کاران پس از مرگ، به شیوه‌ای جذاب و گیرا به رشته‌ی تحریر درآورده است در قسمتی از این کتاب با عنوان «در بیان دیداری از برهوت» می‌نویسد:

 قدم زنان به خیمه‌ای نزدیک شدیم که صاحبش مشغول اصلاح اسلحه‌ی خود بود و زمزمه داشت و می‌خواند:
منتظران را به لب آمد نفس / ای ز تو فریاد، به فریاد رس
و از خیمه‌‌ی دیگر زمزمه شنیدم:
ما همه موریم، سلیمان تو باش / ما همه جسمیم، بیا جان تو باش (بقیه داستان در ادامه مطلب)

ادامه مطلب ...
۲۵ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۰۶ ۲۰ نظر موافقین ۱۴ مخالفین ۰

امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)، مدار جهان هستی

امام زمان در دعای ندبه

امام زمان مدار دهر و باعث ثبات عالم اند!

در کتاب "سوگند به نور شب تاب" داستانی زیبا و مستند از عظمت مولای عالمیان حضرت صاحب الامر، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) آورده شده که توجه عزیزان را به آن جلب میکنم:

از فرزند آخوند خراسانی نقل شده است که در نجف مادرمان بیمار شد و همه ی اطبا از معالجه او عاجز شدند. شنیدیم فردی به نجف آمده و از علوم غریبه(رمل و...) مطّلع است.
من و برادر بزرگترم به اتفاق نزد او رفتیم و نیتی کردیم، پس از لحظاتی گفت آنچه در نیت شما است زنی بیمار است که خوب شدنی نیست و تا چند روز دیگر از دنیا خواهد رفت و همین طور هم بود، ما مادرمان را در نظر گرفته بودیم و او هم پس از چند روز درگذشت.
آن گاه برادرم دوباره نیتی کرد و از آن مرد خواست که در این مورد نیز نظر خود را بگوید، آن مرد در فکر فرو رفت، رنگش تغییر کرد. مدتی حرف نزد و سرش پایین بود، سر انجام گفت عجیب است،کسی که تو در نیت داری الان در مشرق بود .ناگهان او را مغرب دیدم.دوباره در مشرق مشاهده نمودم او کسی است که می بینم گویا خورشید دور سرش می گردد و افلاک گرد او در دوَرانند.
برادرم وجود مقدّس حضرت صاحب الزّمان(علیه السلام)  را نیّت کرده بود.
آری این خاندان مدار دهرند. آسیای وجود بر محور هستی آنها می چرخد. سیر افلاک و گردش کُرات به برکت آنها و بر قطب وجود آنها استوار است و امروزه حضرت اباصالح المهدی (علیه السلام) مدار دهر است و چرخش چرخ هستی به طفیل وجود اوست.

_____

پ.ن: پدری مهربان و با عظمت که چرخش افلاک به اراده اوست را از خدا بخواهیم چیز کوچکی خواسته ایم؟!

۱۸ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۴۹ ۳۲ نظر موافقین ۱۷ مخالفین ۰

زمان ظهور امام زمان بدا پذیر است

دعا در مسجد مقدس جمکران

زمان ظهور امام زمان (علیه السلام) دست خود ماست!

بدا به معنی کار و اراده ای است که ذات اقدس خداوند حکم و تقدیر خویش را تغییر داده و تقدیر متفاوتی قرار میدهد . پس بدا پذیر بودن زمان ظهور حضرت بقیةالله یعنی ممکن است تقدیر خدا درباره روز و ساعت ظهور ایشان طبق شرایطی خاص مورد تغییر واقع شود. برای روشن تر شدن، روایت داستانی زیر را مرور میکنیم:
در زمان ادریسِ پیامبر، وقتی حضرت ادریس (علیه السلام)  مورد حمله ی حکومت طغیان گر زمان خویش قرار گرفت از میان مردم غایب گردید.
در دوران غیبت او، پیروانش که در نهایت سختی و شدّت قرار داشتند تصمیم گرفتند در برابر خدا توبه نمایند. این بازگشت و پشیمانی واقعی باعث شد که خداوند دوران غیبت او را کاهش بخشد. ادریس ظاهر شد و حاکم ستمگر در برابر او به ذلّت افتاد. همچنین است اگر مردم در زمان غیبت به صورت دسته جمعی توبه نموده و قصد بر یاری امام نمایند امید آن است که خداوند طومار غیبت را درهم بپیچد و آن بزرگوار را ظاهر کند.(1)

ادامه مطلب ...
۱۷ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۳ ۱۵ نظر موافقین ۱۶ مخالفین ۰

امام زمان ما را دوست دارد! | داستان کودک دبستانی

امام زمان همه شما را دوست دارد !

آن روز هم مثل روزهای دیگر خدا، با یاد او به سوی مدرسه حرکت کردم.
سه شنبه در کلاس دوّم، درس حرفه و فن داشتم. بعد از مدّتی که طول کشید تا بچّه ها وارد کلاس شوند، من نیز به دنبال ایشان وارد کلاس شدم. کلاس را با نام  حضرت زهرا(سلام الله علیها) و دعای فرج آقا امام زمان(علیه السلام) شروع کردم. آخر زمانی که میخواهم درس را شروع کنم قبل از آن صلوات مخصوصه ی مادر سادات و دعای فرج را به همراه بچه ها می خوانم و این کار باعث شده تا همه حفظ شوند. نمی دانم چطور شد که پس از دعای فرج چند بیتی نیز از آقا امام زمان(علیه السلام) به ذهنم آمد و شروع کردم به خواندن. گوشه ی سمت راست کلاس در ردیف جلو یکی از بچّه ها به شدّت منقلب شده بود و گریه می کرد.
بعد از آن که دقایقی گذشت به سمت من آمد و گفت: آقا اجازه؟! می دانید که چرا این قدر گریه می کردم؟ گفتم: نه! گفت: آیا می خواهید برایتان بگویم؟ گفتم: بگو. گفت: آقا شما که داشتید می خواندید یک دفعه دیدم یک آقایی سبزپوش با صورتی پر از نور جلوی تخته ایستاده این طور فرمایش میکنند:

بگویید مهدی، بگویید مهدی(علیه السلام)... مهدی(علیه السلام) خوب است... مهدی(علیه السلام) شما را دوست دارد.
بعد در حالی که بغض گلویش را فشرده بود و نمی توانست خوب صحبت کند، گفت آقا اجازه! گمانم آقا امام زمان(علیه السلام) بودند. من او را در آغوش گرفتم و گفتم همین طور است خود ایشان بودند.

_____

پ.ن: آقا ما را دوست داری و منتظر مایی ! بر عکس شده، از زمین به آسمان میبارد. ما باید منتظرتان باشیم که ... نیستیم.
مولا جان خودت عاشقمان کن.

منبع:قاصدک های ظهور ، دکتر علی هراتیان

۱۲ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۵۲ ۲۶ نظر موافقین ۲۰ مخالفین ۰

مظلومیت امام زمان در کلام جدّ غریبش امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام و بیان مظلومی فرزندش امام زمان

در کتاب وزین صحیفه مهدیه جریانی از مکاشفه یکی از علمای قم این گونه آورده شده:
حضرت سیّدالشهداء(علیه السلام) در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند:
... مهدی ما (علیه السلام) در عصر خودش مظلوم است. تا می توانید درباره ی او سخن بگویید و قلم فرسایی کنید. آن چه درباره ی شخصیت این معصوم بگویید درباره ی همه ی معصومین(علیهم السلام) گفته اید، چون حضرات معصومین همه در عصمت، ولایت و امامت یکی هستند و چون عصر، عصر مهدی ما(علیه السلام) است سزاوار است درباره ی او مطلب گفته شود.

امام حسین(علیه السلام)در خاتمه فرمودند: باز تأکید می کنم که درباره ی مهدی ما زیاد سخن بگویید و بنویسید. مهدی ما مظلوم است. بیش از آنچه نوشته و گفته شده، باید درباره اش نوشت و گفت.

______

پ.ن: همین جریانات و نوشته ها که به ما رسیده ما را بس که تمام وقت خود را برای امام حاضر خود بگذاریم ، خدایا به ما و دوستان ما این توفیق را عنایت بفرما !

۱۱ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۳۴ ۱۴ نظر موافقین ۲۲ مخالفین ۰

غربت امام زمان در کلام مادر بزرگوارشان

شعر خانم حضرت زهرا سلام الله علیها در وصف غربت فرزند دلبندش

مرحوم علامه ی میرجهانی در کتاب شیفتگان حضرت مهدی(علیه السلام)، جلد اول این گونه می گوید:
در عالم رؤیا مادر مظلومه ام حضرت فاطمه ی صدیقه(علیها السلام) را دیدم و ایشان سه بیت شعر به فارسی خواندند. وقتی بیدار شدم فقط یک بیت را به یاد داشتم و آن بیت اینگونه است:

دلی شکسته تر از من در آن زمانه نبود * در این زمانه دل فرزند من شکسته تر است

______

پ.ن: ندیدم غریبی به تنهایی تو ، مولای تنهای من !

۱۰ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۰۵ ۱۴ نظر موافقین ۱۸ مخالفین ۰

درد فراق صدای اجسام را درمیاورد امّا ما ...

درد فراق ...

از وقتی که مسجد مدینه ساخته شد، پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) در موقع خطبه خواندن و سخنرانی مخصوصاً روزهای جمعه در مقابل انبوه جمعیّت، بر تنه ی درخت خرمایی که در صحن مسجد باقی مانده بود تکیه می داد. تا اینکه جمعیّت زیاد شد، پیشنهاد کردند که منبری برای رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) بسازند تا مردم به آسانی ایشان را ببینند.
آن حضرت اجازه فرمودند و منبری از چوب با دو پلّه و عرشه ساختند.(نوشته کامل در ادامه مطلب)

ادامه مطلب ...
۰۹ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۳۶ ۱۶ نظر موافقین ۱۱ مخالفین ۰

داستان زیبای عنایت امام زمان به چند تن از زوّار جمکران

عنایت حضرت مهدی(علیه السلام) به عاشقان و زوّار جمکران

یکی از خدمتگذاران مسجد جمکران می گوید: در یکی از روزهایی که قصد تشرّف به مسجد جمکران را داشتم تنها بودم و مسافر دیگری نیز در مسیر نبود از این رو ماشین های کرایه و تاکسی مرا سوار نمی کردند تا اینکه بالأخره اتومبیلی جلوی پای من ترمز کرد. پس از سوار شدن و سلام و احوال پرسی از راننده سؤال کردم چرا با وجود اینکه مسافرانت تکمیل نیست مرا سوار کردی؟
گفت: حاج آقا تا نام جمکران را می شنوم زانوهایم سست می شود و قدرت نه گفتن را ندارم از آقا خجالت می کشم مسافرانش را به مسجد نرسانم. 
من که از حالت او تعجّب کرده بودم، پرسیدم مگر چه شده است؟ نذری داری؟ با حضرت عهد بسته ای؟ گفت: چندی پیش ساعت یک بعد از نیمه شب خانواده ای را دربست به جمکران آوردم.به خانه برگشتم ساعت حدود دو نیمه شب بود که خسته و کوفته خوابیدم.
در عالم خواب صدایم زدند و گفتند برخیز و به جمکران برو، کیف پول مسافرها زیر صندلی عقب ماشین افتاده است و الان در اضطراب و ناراحتی هستند.
از بستر برخاستم، زیر صندلی ماشین را جستجو کردم و کیف پول را پیدا کردم. خدای من! پانزده میلیون(چک پول) داخل آن بود. سراسیمه راهی جمکران شدم. مقابل درب شماره ی پنج یعنی همان جایی که مسافرهایم را پیاده کرده بودم ایستادم و آن خانواده را ندیدم.داخل مسجد رفتم. آنها را دیدم که غرق در غصّه و ناراحتی بودند. کیف را نشان دادم ،از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند.
برایم یقین شد که هر کس به عشق صاحب الزّمان(علیه السلام) به این مسجد بیاید مورد عنایت و لطف حضرت قرار می گیرد و از آن موقع هرکس برای رفتن به جمکران جلوی ماشین مرا بگیرد بدون هیچ چشم داشتی و فقط برای امام زمان(علیه السلام) او را سوار می کنم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منبع: قاصدک های ظهور / دکتر علی هراتیان

۰۲ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۱۳ ۳ نظر موافقین ۹ مخالفین ۰

منتظر واقعی امام زمان هم درجه اهل بیت در قیامت !

پاداش منتظران واقعی

امام صادق(علیه السلام) در مجلسشان نشسته بودند. پیرمردی وارد شد و شروع کرد به گریه کردن.حضرت فرمودند: چرا گریه می کنی؟
عرضه داشت که می بینم روزگار با شما این چنین کرده است. هر روز منتظرم آن فرجی که وعده داده شده بیاید و شما از این گرفتاری و از این که شما را از جایگاه اصلی تان کنار زده اند، نجات یابید...حالا استخوان های من سست شده، قدم خمیده شده،موهایم سپید گشته و نتوانستم فرج شما را درک کنم، چرا گریه نکنم؟ حضرت صادق(علیه السلام) فرمودند:
اگر با چنین روحیه و حالتی و در حالت انتظار فرج و در حالتی که به آن حقایق اعتماد داشته باشی و فرج را درک نکرده باشی از دنیا رفتی بدان که در جهان واپسین با ما و در درجه ی ما و همراه ما خواهی بود و اگر فرج را درک کردی که خوشا به حالت...

وقتی آن پیرمرد با خوشحالی مجلس را ترک می کرد حضرت صادق(علیه السلام) با این عبارات پیرمرد را بدرقه کردند:

اگر یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد، خدا آن روز را آن قدر طولانی خواهد کرد که مهدی ما(علیه السلام) ظاهر شود. شیعیان ما در روزگار غیبت آن حضرت به فتنه و حیرت زدگی هایی می افتند و خدا جمعی را که مخلصان درگاه او هستند بر این اعتقاد ثابت قدم نگه می دارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منبع: چشم انداز،اصغر صادقی،ص 45-44

۳۱ تیر ۹۵ ، ۲۲:۱۲ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰

همه جا سخن از منجی است . . .

منجی جهانی از زبان جوانان آلمانی !

عبدالحمید المهاجر نویسنده ی لبنانی در کتاب خویش که به عنوان «پیرامون ظهور حضرت مهدی سلام الله علیه» ترجمه شده است از قول یک تاجر کویتی در مورد مشاهدات خویش در آلمان غربی می نویسد :
«ساعت 10 شب در خیابان عمومی همراه جمعی از دوستان راه می رفتم ، دیدم که در وسط میدان عمومی عده ای از جوانان طبل می زنند و آواز خاصی را نیز تکرار می کردند، سر خود را به شکل غریبی تراشیده بودند به صورتی که یک دسته مو در وسط سر گذاشته و آن را بسته بودند و لباس هایی با رنگ زننده به خود پوشانده و با صدای بلند سرودهائی را می خواندند و بیشتر این جمله را تکرار می کنند: "ای رهبر منتظر بیا و ما را از عذاب نجات ده"

هنگامی که سخن آنها را فهمیدم و از مردم اطراف پرسیدم اینان چه کسانی هستند؟ گفتند : اینها طایفه ی بزرگی در آلمان غربی و ایالات متحده آمریکا هستند که به نام «طایفه ی رهائی» معروفند و منتظر مرد مصلحی هستند که در آخرالزمان ظهور می کند تا فساد و ظلم را از زمین پاک نماید. هنگامی که از مردم پرسیدم این مصلح کیست؟ جواب دادند که؟ آنها از معرفی اسم او خودداری کرده و فقط به تحریک و تذکر دادن مردم کفایت می کنند».

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منبع : (پیرامون ظهور حضرت مهدی سلام الله علیه، ص119)

۲۳ تیر ۹۵ ، ۲۱:۵۶ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰

خوابی که شرطه وهـابی را متحول کرد !

دیدن آقا امام زمان در خواب و تحول شرطه خانه خدا

یکی از سادات بزرگوار که روحانی کاروان حج می باشد می گوید : در خانه ی خدا نشسته بودم ، یکی از شرطه های عرب (که انتظامات و نگهبانی مسجد الحرام را بر عهده داشته و اغلب سنی وهّابی می باشند) نزد من آمد و گفت حضرت مهدی (سلام الله علیه) شما کیست؟ پرسیدم چطور؟ گفت مدتی است اهل مکه در عالم خواب می بینند که به دیوار کعبه تکیه داده می گوید : من مهدی هستم... من بقیّه الله هستم... و این خواب، برای برخی از اهل مکه اتفاق افتاده است و من نیز دو شب پیش، چنین خوابی دیدم.

من شروع به توصیف حضرت بقیّه الله سلام الله علیه کردم و روایاتی را که از رسول خدا صل الله علیه و آله و صلم راجع به آن حضرت و کیفیت ظهور ایشان نقل شده (و در کتاب های اهل سنت نیز به حد تواتر وجود دارد) برایش نقل کردم. دیدم این عرب سنّی مثل ابر بهاری اشک می ریزد و گریه می کند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منبع : (قاصدک های ظهور-ص11)

۲۲ تیر ۹۵ ، ۲۲:۵۵ ۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
فعــلا نه